کد مطلب:154065 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130

اهل بیت در قتلگاه
پس از آنكه سپاه كوفه از دفن اجساد پلید افراد خود خلاص شدند و آماده حركت به كوفه گشتند، عمرسعد دستور داد زنها را از خیمه گاه بیرون كنند و خیمه ها را آتش زنند، زنان از خیمه ها بیرون آمدند در حالی كه پوشش كافی و مناسبی نداشتند كه همه چیزشان بغارت رفته بود، احساس كردند كه به اسارت می روند به سپاهیان گفتند: شما را به خدا ما را به قتلگاه ابی عبدالله ببرید، و چنین كردند.

همین كه چشم زنان به كشته ها افتاد فریادشان به شیون بلند شد و لطمه بصورت می زدند راوی می گوید: بخدا قسم فراموش نمی كنم هنگامی كه زینب دختر علی را كه بر حسین نوحه سرائی می كرد با حالتی افسرده و قلبی شكسته و صدای محزون فریاد می كرد: وا محمداه صلی علیك ملیك السماء هذا حسین مرمل بالدماء مقطع الأعضاء، یا محمداه بناتك سبایا و ذریتك مقتلة، تسفی علیهم ریح الصبا، هذا حسین بالعراء مجزور الراس من القفا مسلوب العمامة و الرداء، بأبی من أضحی عسكره یوم الاثنین نهبا، بابی من فسطاطه مقطع الغری، بابی من لا هو غائب فیرتجی و لا جریح فیداوی، بأبی المهموم حتی قضی، بأبی العطشان حتی مضی. فابكت و الله كل عدو و صدیق.

«ای محمد كه درود فرشتگان خدا بر تو باد، این حسین تو است كه به خون آغشته و اعضایش قطعه قطعه گشته است، ای رسول خدا دخترانت اسیر و ذریه ات همگی مقتول، باد صبا بر آنها می وزد، این حسین تو است كه روی خاك افتاده و سرش را از قفا بریدند عمامه و رداء و البسه او را به غارت بردند.

پدرم فدای آن كه خیمه گاهش در روز دوشنبه تاراج شد، پدرم فدای آن كه طنابهای خیمه اش بریده شد و فرونشست، پدرم فدای آنكه نه به سفری رفته كه امید مراجعتش باشد و نه زخمی برداشت كه مرهم پذیر باشد، پدرم فدای آنكه با دل پر غصه از دنیا رفت، پدرم فدای آنكه با لب تشنه جان سپرد.

زینب آن قدر ناله كرد و نوحه سرائی نمود كه دوست و دشمن را گریانید آنگاه فرمود: پروردگارا این قربانی را از آل محمد قبول فرما».

ثم ان سكینة اعتنقت جسد الحسین (ع) فاجتمع عدة من الأعراب حتی جروها عنه.


«سپس سكینه دختر ابی عبدالله نعش پدر را در آغوش گرفت هر چه كردند پدر را رها كند ممكن نشد تا آن كه عده ای اعراب آمدند و به عنف و جبر او را از بدن بابایش جدا كردند.

از سكینه خاتون نقل شده است كه در همین حال شنیدم پدرم فرمود:



1- شیعتی ما ان شربتم ماء عذب فاذكرونی

او سمعتم بشهید او غریب فاندبونی



2- لیتكم فی یوم عاشورا جمیعا تنظرونی

كیف استسقی لطفلی فابوا ان یرحمونی



1- «شیعیانم هرگاه آب گوارا می نوشید مرا یاد كنید یا اگر غریب و شهیدی را دیدید بر من بگریید».

2- «ای كاش در روز عاشورا بودید و می دیدید چگونه برای طفل شیرخوارم آب طلب می كردم و بر من رحم نكردند [1]


[1] بحار 58:45 - طبري 369:7 - مقتل مقرم ص 380 - نفس المهموم ص 386 - لهوف ص 134.